شعر
شعر کودکانه ” گاز “
کی بود کی بود؟ یه لوله ی دراز بود تو اون پُر از گاز بود یه روز بوشو شنیدم ولی اونو ندیدم گفتم مامان این
کی بود کی بود؟ یه لوله ی دراز بود تو اون پُر از گاز بود یه روز بوشو شنیدم ولی اونو ندیدم گفتم مامان این
مادرم زد به دیوار دیشب پرده ای را که پُر بود از گل پرده ی خانه مان داشت نقشی از گل لاله و یاس و
نی نی قل قلی می خواست بخوابد. خوابش نمی برد. ناراحت بود. گریه می کرد. مامان قلی برایش قصه گفت، نخوابید. لالایی خواند، نخوابید. گفت:
دیروز ساعت چنج در باغ سبز شمشاد یک بچه زاغ کوچک از روی شاخه افتاد پروانه دید و غش کرد لرزید دختر باد حال بنفشه
کتاب پیر شده بود.خسته شده بود. ورق هایش کهنه و زرد شده بود. اما دلش می خواست برای آخرین بار، قصه ای بنویسد. بعد شروع