شعر
شعر کودکانه بهار
کلاغه روی دیوار صدا می کرد قار و قار می گفت خبرخبردار آمده فصل بهار هوا شده پاکِ پاک سبزه در آمد ازخاک برفها دیگه
کلاغه روی دیوار صدا می کرد قار و قار می گفت خبرخبردار آمده فصل بهار هوا شده پاکِ پاک سبزه در آمد ازخاک برفها دیگه
دید و بازدید عید آمده، عید یک جا نشینید با هم برویم به دید و بازدید دایی و عمه خاله و عمو عیدی گرفتن چه
عمو نوروز روز روز روز اومد باز عمو نوروز اومد چی؟ چی؟ چی آورد؟ پارچه و قیچی آورد چی کار کرد؟ لباس تازه ای دوخت
وا می کنم پنجره را من خوبم و خوبه هوا راستی آدم برفی من از تو حیاط، رفته کجا؟ رفته شاید زیر زمین مژده بده