قصه و داستان
کسی کمک من می کند؟
یک مرغ حنایی کوچولو همراه با دوستانش در مزرعه زندگی می کرد.دوستان او یک سگ خاکستری، یک گربه ی نارنجی و یک غاز زرد بودند.
یک مرغ حنایی کوچولو همراه با دوستانش در مزرعه زندگی می کرد.دوستان او یک سگ خاکستری، یک گربه ی نارنجی و یک غاز زرد بودند.
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود یه جنگلی بود که درختان آن روز به روز افسرده می شد آب چشمه هایش کمتر