روز: آبان ۲۶, ۱۳۹۳ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

قصه و داستان

زهیر

  انگار با او قهر بود. هر جا که او برای استراحت می ایستاد؛ دور از او جایی را برای استراحت پیدا می کرد. شاید

ادامه مطلب »
شعر

سربند یا حسین

سربند یا حسین دیروز مادرم پیشانی مرا با «یا حسین» بست   یک دفعه بغض من با دسته های اشک در کوچه ها شکست وقت

ادامه مطلب »