قصه و داستان
قصه کودکانه ” کیف قرمزی “
کیف کلاس اولی همیشه دیر به مدرسه می رسید. برای همین از خجالت همیشه صورتش قرمز بود. دوستانش به او می گفتند « کیف قرمزی
کیف کلاس اولی همیشه دیر به مدرسه می رسید. برای همین از خجالت همیشه صورتش قرمز بود. دوستانش به او می گفتند « کیف قرمزی
نی نی غوله گفت: « خوابم می آید. » مامان غوله گفت: «لالا، لالا. » صدای جیرجیرک آمد: جیر جیر، جیر جیر! بابا غوله به
در زمان های قدیم، در شهر اصفهان، پیرزنی زندگی می کرد. آن قدر خوش اخلاق و مهربان بود که به او خاله نازنین می گفتند.
روی تصویر زیر راست کلیک کنید و گزینه save picture as را انتخاب کنید مکان دلخواه برای ذخیره عکس را انتخاب کنید و گزینه save را
آیا می دانید کودکان تا قبل از سه سالگی باید مهارت شمارش تا پنج را داشته باشند؟ در این برگه با تصاویر زیبا پنج بار