قصه و داستان
قصه کودکانه ” اتوبوس “
اتوبوس از بس که ایستگاه به ایستگاه رفته بود؛ خسته شده بود. یک روز تصمیم گرفت برای گردش به باغ وحش برود. اما دوست نداشت
اتوبوس از بس که ایستگاه به ایستگاه رفته بود؛ خسته شده بود. یک روز تصمیم گرفت برای گردش به باغ وحش برود. اما دوست نداشت
یکی بود یک نبود. روزی روزگاری… مردی بود به اسم مراد. مراد تنبل و بی کار بود. خیلی بی عار بود. زن بیچاره اش نصیحت
توپ یکی از اولین اسباب بازی هایی است که کودکان با آن آشنا می شوند. و این اسباب بازی سالم و در دسترس سال های