شعر
شعر کودکانه آینه
کی بود کی بود؟ آینه ی حموم بود اون بالا رو به روم بود دیدم بخار گرفته عکسمو تار گرفته دستمو روش کشیدم رو صورتش
کی بود کی بود؟ آینه ی حموم بود اون بالا رو به روم بود دیدم بخار گرفته عکسمو تار گرفته دستمو روش کشیدم رو صورتش
فلفلی رفته بود جنگ به جنگ دیو، بی تفنگ یواشی رفت سراغش پرید تــوی دماغـــش دماغ به سوزش افتاد چه کاری دست دیو داد یک
یه مار خوش خط و خال توی لونه ش خوابیده بود درست جلوی لونه ش سبزه و گل روییده بود ماره قدش دراز بود تو