قصه و داستان
قصه کودکانه سوزی خانم یه باد بود
سوزی خانم یه باد بود. از اون بادهای سرد مثل یخ، سفید مثل برف. یک روز از دودکش یک خونه، دودی دید. عصبانی شد. گفت:
سوزی خانم یه باد بود. از اون بادهای سرد مثل یخ، سفید مثل برف. یک روز از دودکش یک خونه، دودی دید. عصبانی شد. گفت:
تا چیزی را نپذیریم نمی توانیم تغییرش دهیم. “کارل یونگ” تنفر چیز خوبی نیست. وقتی از چیزی تنفر داشته باشیم به گونه ای نامرئی به