جرات ” نه ” گفتن را داشته باشید…

در بر آوردن خواسته های کودکان دقت کنید
 
 استیو فرمان داد ” مامان یک استخر جدید برایم بخر” مادر گفت : ” استخر جدید می خواهی چکار کنی؟”- ” این استخر را دیگر دوست ندارم ، همین حالا برویم یک استخر دیگر بخریم” – ” من خیلی خسته ام ، می توانیم فردا بخریم.” پسرک پایش را به زمین کوبید و گفت” همین حالا”- ” خواهش می کنم پسرم ، امروز چند بار رفته ام بیرون، خیلی خسته ام، نمی توانیم برای خرید استخر کودکان تا فردا صبح صبر کنیم؟”
” من حالا می خواهم بروم استخر بخرم!” مادر التماس کنان گفت که خسته است، ناگاه استیو شروع کرد به گریه کردن، فریاد کردن، بد و بیراه گفتن و دست آخر لگد زدن به مادر! سرانجام مادر تسلیم شد. با اتومبیل به فروشگاه رفتند و استخر کودکان بزرگی خریدند.
با توجه به اینکه پدر و مادر استیو از هم جدا شده اند، مادر عمیقا احساس می کند استیو سرش کلاه رفته است. برای جبران این بدشانسی می خواهد هر چه از دستش بر می آید برای او بکند، استیو هم این طرز فکر را احساس می کند و از آن برای به دست آوردن آنچه می خواهد استفاده می کند.
اگر مادر به تقاضاهای کاملا غیر منطقی استیو “نه” بگوید، آزرده خاطر می شود. مادر فکر می کند او به اندازه کافی مشکل دارد، نباید بر مشکلات او افزود.
واقعا دلیلی ندارد که مادر هوس های فرزندش را بر نیاورد، به شرطی که اطمینان داشته باشد تا پسرش زنده است می تواند به این کار ادامه دهد.
نیازی نیست استیو بیاموزد چگونه با شکست دست و پنجه نرم کند، به شرط آنکه مادر تضمین کند، همیشه زنده خواهد بود که از ناکامی های او جلوگیری کند. تحت این شرایط مادر می تواند نقش خود را به عنوان غلام حلقه به گوش استیو ایفا کند! و به تحمل ناسزا گفتن ها و لگد خوردن از دیکتاتور ستمکارش ادامه دهد و اجازه دهد او نظم را بر هم بزند، به او بی احترامی کند، خود را آدم قدرتمندی بینگارد که هر چه بخواهد به دست می آورد و در به کار بردن خشم، برای کنترل اوضاع مهارت بیشتری پیدا کند!
خود را مجبور به خوشنود ساختن هر چه بیشتر کودک دانستن ، اشتباه است. زیرا روش بنده واری است که موجب ” خودمرکز” شدن کودک  می گردد.
کوته بینی ما، دیدن نتایج نهائی تسلیم شدن در برابر هوس های کودک را نا ممکن می سازد، چرا که برآوردن خواسته های او موقتا به خانه هماهنگی می بخشد. بنابراین شایسته است در برآوردن خواسته های کودک دقت کنیم.
کودکان باید یاد بگیرند چگونه از پس ناکامی ها برآیند، زندگی انباشته از ناکامی است. احمقانه است که تصور کنیم وقتی کودک بزرگتر شد، از پس ناکامی ها برخواهد آمد.
کدام معجزه ای می تواند مهارتی را که باید در دوران کودکی بیاموزیم، در بزرگسالی به ما بیاموزد؟
ایجاد توازن بین برآوردن خواسته های کودک و بر نیاوردن آن ها، نیازمند دقت و توجه بسیار است.
اگر قوانین روزمره و حفظ نظم ایجاب می کند که درخواست “استیو “رد شود و مادر هم جرات نه گفتن به او را داشته باشد، استیو مهارتی را که سخت به آن نیازمند است تا ناکامی ها را تحمل کند، به دست می آورد.
کودکان بیشماری هنگامی که خواسته های آنان برآورده نمی شود، خشم خود را با خشونت به بیان در می آورند، با این وجود مادر موظف است که نظم را رعایت کند؛ مادر باید به فرزندش حق بدهد که خشم خود را ابراز دارد، در عین حال  می بایست حق “نه ” گفتن خود را هم محترم بشمارد و پای آن بایستد.
هیچ دلیلی وجود ندارد  که هر اسباب بازی را که بچه می خواهد برایش تهیه کنیم. اصولا هیچ دلیلی وجود ندارد هر بار که کودک با ما به خرید می آید چیزی برایش بخریم.
خرید اسباب بازی باید دارای هدفی باشد، یا نیازی را برطرف کند. اسباب بازی باید هنگامی داده شود که کودک انتظار دریافت هدیه یا جایزه ای را دارد. خرید باید دارای هدفی باشد.
طبیعی است که ما می خواهیم فرزندان خود را خوشنود کنیم، ارضای تمایلات آن ها به ما لذت فوق العاده ای می بخشد. با این همه اگر به نقطه ای برسیم که به بهای به هم زدن نظم و تسلیم شدن در برابر تقاضای او ، سعی کنیم از ترس، رضایت او را به دست آوریم، باید از خطر اعمال خود آگاه باشیم.
ناگفته پیداست که نباید خودسرانه از برآوردن تقاضاهای منطقی کودک سر باز بزنیم. اما هنگامی که تمنا و درخواست کودک با حفظ نظم و اقتضای موقعیت مغایرت پیدا کند، باید جرات آن را داشته باشیم که پای قضاوت خود بایستیم و بگوئیم”نه!”
 

 

 

 

منبع: روشهای نوین تربیت کودک؛ رودولف دری کرز؛ مترجم : توتونچیان

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

14 − 5 =