سر: سر را میتوان به عنوان جایگاه رمزی من تلقی کرد. سر به منزله جایگاه تفکر، جاه طلبیهای عقلی، مهار ارادی غریزهها و زندگی تخیلی است. اندازه شکل و تأکید بر پارهای از اجزای سر آشکار کننده باز خوردهای روانی متفاوتی هستند.
سر بزرگ خود دوستداری، فزون گستردگی من و تکبر اخلاقی و عقلی را نشان میدهد. سر کوچک نشان دهنده ناارزنده سازی خود و یا وجود زمینه افسردگی است و مبین غلبه کشانندهها و یا وجود مشکلات ارتباطی است. در صورتی که سر به صورت بیضی افقی ترسیم شود با مادی نگری ترسیم کننده مواجه هستیم. ترسیم سر بدون چانه که مستقیماً به گردن وصل شده باشد نشان دهنده نوعی کندی روانی است. قطع جمجمه به وسیله یک خط افقی در کودکان عقب مانده ذهنی یا آنهایی که خود را کم هوش میدانند دیده میشود.
چشم: چشمان بزرگ مبین برونگرایی و کنجکاوی و چشمان کوچک نشانه درونگرایی و حذف آنها علامت امتناع از دیدن است. به هنگام وهله ادیبی که از سن ۵-۴ سالگی آغاز میشود و کودک مسائل بسیاری را در مورد جنسیت برای خود مطرح میکند شاهد ترسیم چشمهای بسیار بزرگ و گردی هستیم که مبین تماشاگری جنسی و یامیل به دیدن چیزهایی پنهانی است. در پارهای از موارد چشمها به صورت دایرهای بزرگی ترسیم میشوند که در وسط آنها یک نقطه گذاشته میشود. اگر این شیوه ترسیم در یک ردیف نقاشی تکرار شود مبین ترسی و وحشتی است که باید علت آن را جستجو کرد.
پرخاشگرها و پارانو یا گونهها به ترسیم چشمهای خشن و دلهره انگیز میپردازند و اضطراب ناشی از احساس گنهکاری نیز به تشدید خطوط چشمها و یا حذف آنها منتهی میگردد.
ترسیم مژهها و ابروها نشانه دلمشغولی زیبایی شناختی و یا بازخوردی تحریک آمیز است. ترسیم ابروها به صورت منظم نشان دهنده توجه به زیبایی شناختی و توانایی مهار خود است و ترسیم آنها به صورت در هم و برهم و پرخاشگکرانه مبین مشکلات فرد در مهار کردن غریزهها و خشم تلقی میگردد.
دهان: ترسیم دقیق خطوط هر دو لب نشانه شهوت گرایی است و رنگ آمیزی لبها با رنگ قرمز به منزله یک نشانه خاص زنانه تلقی میشود. لبهای به هم فشرده و خطی نشانه وجود تنش است و لبهای پهن و کلفت علامت پرخاشگری است. ترسیم به صورت مدور نشانه کودک ماندگی، حرض و آز دهانی، وابستگی و فعل پذیری تلقی میشود.
در افراد روان بی اشتها و یا بیماران دچار خموشی دهان بسیار کوچک ترسیم میگردد و یا کاملاً حذف میشود و یا آنکه بر اساس مکانیزم جبران بسیار بزرگ کشیده میشود. حذف دهان با احساس گنهکاری دهانی مرتبط است. ترسیم دندانها که بسیار نادر است، در نقاشی کودکان کم سن از فراوانی بیشتری برخوردار است. دندانهای کم و بیش نوک تیز غالباً مبین پرخاشگری کودک هستند. گاهی اتفاق میافتد که خنده آدمک موجب نمایان شدن دندانها میشوند و در این صورت میتوان گفت که نوعی دوسوگرایی عاطفی یعنی در عینم حال پرخاشگری و محبت در کودک وجود دارد.
بینی: معادل احلیل تفسیر میشود تغییر شکل و یا تأکید بر خط بینی را باید با مسائل جنسی مانند استمناء و یا ترس از اختگی در رابطه گذاشت.
گوش ها: به ندرت ترسیم میشوند اما در صورتی که کودک به ترسیم آنها بپردازد میتوان پذیرفت که میخواهد بشنود و بداند. معمولاً کودکانی که تمایل وافری به دانستن دارند و یا آنهایی که از آنچه میشنوند رنج میبرند (منازعات مکرر، فریادها، تهدیدهای لفظی) به ترسیم گوشها میپردازند.
غالباً در کودکانی که دچار اخلال شنوایی هستند کوشش برای شنیدن بر اساس ترسیم گوشهای بزرگ نمایان میگردد. گرچه پارهای از کودکان ناشنوا گوشها را ترسیم نمی کنند همچنین عدم ترسیم گوشها در سنی که کودک به سن کشیدن آنها رسیده، نشانگر امتناع از شنیدن است.
چانه: ترسیم چانه به صورت کاملاً مشخصی نشانه مردانگی، تمایل به تأیید خویشتن و قدرت است.
گونه: ترسیم گونهها که حدوداً در ۱۰% از نقاشیها پس از ۷ سالگی دیده میشود، مبین سلامت، شادی و خوش خلقی است.
گردن: به منزله عضو رابط بین فکر و غریزه است. گردن کوتاه و پهن نشان دهنده قوت غراز و خشونت است. گردن طویل و ظریف مبین میلبه مهار کردن کشانندههاست و همچنین میل به بزرگتر یا برتر شدن از لحاظ جسمانی یا روانی را نشان میدهد و گاهی نیز میتوان آن را به عنوان علامت جاه طلبی و تکبر تلقی کرد. فقدان گردن از ۱۰-۹ سالگی به بعد نشان دهنده غلبه مادی نگری است.
تنه: معمولاً اعضای جنسی را دربر میگیرد و میتوان آن را جایگاه غرایز دانست. تأکید بر خطوط افقی مانند خط کمر نشان دهنده کوشش کودک در راه مهار کردن زندگی غریزی است. زنانگی بهصورت شکلهای انحنادار نمایانده میشود در حالی که نیروی مردانه بیشتر به وسیله زاویه یا مربع بیان میگردد.
ساق های استوار را میتوان مبین احساس ایمنی، تأیید خویشتن، تماس با محیط و فعالیت جنسی دانست. ساقهای طویل توسط کودکان فعال و ساقهای کوتاه به وسیله کودکان فعل پذیر فاقد پویایی ترسیم میشوند. کشیدن ساقهای ضعیف نشانه افسردگی و فقدان اعتماد به نفس است. به طور کلی ترسیم آدمک ایستاده نشانه فعالیت، ترسیم آدمک نشسته علامت فعل پذیری ترسیم آدمک خوابیده مبین تمایل به گریز از مشکلات است.
پاها منعکس کننده ناایمنی، ترس یا احساس گنهکاری است. ترسیم پاها و ساقها به صورت چسبیده به یکدیگر نشان دهنده فقدان اعتماد به نفس است در حالی که ترسیم با فاصله آنها، پایداری، نیرو و اعتماد به نفس را القاء میکنند.
پارهای از کودکان به منظور مهار کردن و یا سرکوب پرخاشگری خویش و یا برای حمایت از خود در برابر ناایمنی درونی با ترسیم خطوط انحناداری در اطراف پاها آنها را محصور میکنند.
بازوهای کاملاً فاصله دار نشان دهنده میل به مشارکت، ایجاد تماس با دیگری و جامعه خواهی هستند. ترسیم آنها به صورت نامعطف و افقی نشانه وجود تنش در روابط با دیگری تلقی میشود. بازوهای طویل و استوار، جاه طلبی و نیاز به تحقق خویشتن را بیان میکنند. در حالی که بازوهای طویل و ضعیف ناتوانی فرد در تحقق خواستههایش را آشکار مینمایند. بازوهایی که به بدن چسبیدهاند مانع تبادل واقعی میگردند و وجود بازداری و یا امتناع از دادن را نشان میدهند. بازوهایی که با حالت وارفته و بدون انرژی آویزان هستند، مبین باز خورد تسلیم و یا احساس شکستی تلقی میشوند که بر اساس نشانههای دیگر آشکار میگردند. ابعاد بازوها در کودکان گسیخته خو و عقب مانده ذهنی تقلیل مییابند.
دستها و انگشتان: در نخستین نقاشیها، کودک دستها را به صورت گل و یا خورشید ترسیم میکند. دستهای بسته نشانه بی اعتمادی و دستهای باز نشان دهنده حس نیت کودک است. ترسیم نکردن دستها، کشیدن آنها در پشت سر و یا در جیبها نشانه ناتوانی در برقراری تماس با دیگری و یا احساس گنهکاری ناشی از دزدی و یا استمناء است و گاهی نیز تمایل کودک به پنهانکاری را نشان میدهد.
پلیس: مبین قانون، نظم و اقتدار است. چه این افراد حافظ نظم هستند. کودکی که خود را به صورت پلیس ترسیم میکند غالباً دارای تنشهای قابل ملاحظه و پرخاشگری کم و بیش آشکاری است که احتمالاً ناشی از تعارض با پدر یا قدرتی است که معرف اوست.
ملوان یا خلبان: میل به گریز، به جایی دیگر رفتن و با شخص دیگر بودن را نشان میدهد. میل به سفر و یا مشکلات باقی ماندن در یک محل و ریشه گرفتن نیز تعابیر دیگری هستند.
شخص نقابدار: ترسیم شخص نقابداری که گاهی هم شنل دربردارد میل به پنهان کردن را نشان میدهد و معمولاً در کودکانی دیده میشود که دروغگو هستند و بیشتر درخانواده هایی دیده میشود که والدین دائماً میخواهند همه چیز را بدانند. چه در چنین مواقعی کودک احساس میکند که نیازمند حفظ اسرار خویشتن است.
شاه تاجدار: ترسیم شاه تاجدار و پرشکوه به منزله ترسیم تصویری سلطه جو و موفق از من است و همچنین به عنوان تجسم رمزی پدر محسوب میشود و تمایل به تأیید خویشتن را نشان میدهد.
ملکه: به عنوان تصویری از مادر و زن است و در نقاشی کودکان خردسالی که رؤیای برتری و آرمانی زیبایی و قدرت را در سر میپرورانند به فراوانی مشاهده میشود.
نقاشی قالبی یعنی به تصویر کشیدن دقیق و کامل یک شخص یا یک الگو مبین گریز، رها شدگی یا تمایل به پنهان کردن عمق وجود خویشتن است. چنین تصاویری اثر کودکانی است که از آشکار کردن من خود اجتناب میکنند. ضمن آنکه به انجام آنچه از آنها خواسته شده میپردازند. بیشتر در کودکان مهاجر و رها شده و یا آنهایی که در محیط فرهنگی غیر از فرهنگ خود زندگی میکنند، مشاهده میشود.