قصه کودکانه ” پل آشتی “

یک روز بچه قورباغه با مادرش دعوا کرد.
مامان قورباغه گفت: « قهر، قهر، قهر! از جلوی چشمم دور شود!»

بچه قورباغه از مادرش دور شد. خیلی دور شد. یک مرتبه، یک پل پیدا کرد!

پل را برداشت و به خانه برد. بچه قورباغه می خواست با مادرش آشتی کند.

مادرش آن طرف پل بود. خودش این طرف پل!

بچه قورباغه، یواشکی مادرش را نگاه کرد. از این طرف پل بالا رفت. مادر هم از آن طرف پل بالا رفت. آن ها به هم رسیدند و با هم آشتی کردند.

مامان قورباغه گفت: «من اسم این پل را می گذارم، پل آشتی»

بچه قورباغه خیلی خوش‏حال شد و گفت: «خودم پل آشتی را پیدا کردم!»

بعد هم پل آشتی را سر جایش برگرداند.

بچه قورباغه دلش می خواست بچه قورباغه های دیگر هم از آن پل بالا بروند و با مادرشان آشتی کنند.

21(3)

منبع : ماهنامه نبات کوچولو – شماره ۳ (گروه سنی ۳ تا ۶ سال)

نقد و بررسی داستان:

چهارشنبه ششم مهر ۱۳۹۰
امام زین العابدین علیه السلام فرمود: هیچ قدمی به سوی خداوند از دو قدم محبوب تر نیست، قدمی که مؤمن برای صف بستن در جهاد برمی دارد و قدمی که برای آشتی با خویشاوند برمی دارد […]

هویت و شخصیت فرزندان ما از همان لحظات ابتدایی شکل گیری جنین، تاثیر می پذیرد و این تاثیر پذیری در آینده او نفش به سزایی ایفا می کند. تعامل نیکو با فرزند به راحتی حاصل نمی شود ولی راه های گوناگونی برای ایجاد تعامل وجود دارد که داستان گویی از این روش هاست.

در داستان پل آشتی به آموزه ای دینی و اخلاقی برداخته شده است که در زبانی شیرین فرزندان را با فراگیری این آموزه ، یعنی آشتی رشد می دهد. پیش قدم شدن در آشتی مورد توجه قرار گرفته و این امر در اینجا نیز به پایان نمی رسد و پل آشتی که نمادی از روش آشتی ست ؛ عنصری می شود که فرزند ما آن را به دیگر دوستان خود آموزش خواهد داد.

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یازده + نه =