قصه کودکانه “بپر! بپر! نه نمی پرم”

1
دو تا جوجه می خواستند با هم بازی کنند. از هم پرسیدند: « چی بازی؟ »
گقتند: « برویم بالای درخت. از آن جا پایین بپریم! »

جوجه ها می خواستند روی چی بپرند؟

روی سبزه ها!

جوجه ها به کمک هم از درخت بالا رفتند.

برای پریدن آماده شدند.

اولی گفت: « بپر! »

دومی گفت: « تو اول بپر. گربه اومده می ترسم! »

اولی گفت: « گربه که ترس نداره! »

دومی گفت: « اگر ترس نداره تو اول بپر! »

اما نه اولی پرید نه دومی!

آن وقت، جوجه ها با هم شروع کردند به لج و لجبازی کردن! این گفت من نمی پرم آن گفت من نمی پرم. آخرش چی شد؟

یک باد تند آمد. یکی از جوجه ها را این طرف انداخت و یکی را آن طرف.

گربه هه گفت: « سلام کجا رفتید؟ می آیید بازی کنیم؟ »

جوجه ها با خنده گفتند: « بازی، بازی. با گربه ها؟ نه بازی. »

آن وقت دویدند و رفتند. گربه هم رفت تا برای خودش یک دوست پیدا کند.
منبع : ماهنامه نبات کوچولو – شماره ۴ (گروه سنی ۳ تا ۶ سال – خردسال)

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

9 + پانزده =