کتابی مناسب برای آشنایی کودکان با مرگ
کتاب «از این خونه به اون خونه» به کودک میآموزد که مرگ به معنی نابودی نیست و افرادی که آخرت خود را آباد کرده باشند، نباید احساس نگرانی کنند. هر یک از اعتقادات و باورهای اسلامی، سرمایهای عظیم در تربیت دینی به شمار میآیند، اما تفسیر درست مرگ در این راه از نقش بسیار مهمی برخوردار است.
با شناخت حقیقت مرگ، حقیقت زندگی نیز روشن میشود و انسان، قدر ساعات و لحظات عمر را بیشتر میفهمد. از این رو کتاب حاضر تنها تفسیر مرگ برای کودکان نیست، بلکه تلاشی است تا زندگی را نیز به درستی برایشان تفسیر کند.
یکی از موضوعاتی که شاید در بیشتر از گذشته ذهن کودکان را به خود مشغول کرده، موضوع «مرگ» است؛ با گسترش رسانهها، کودکان خیلی بیشتر از قبل از مرگ دیگر انسانها با خبر میشوند و گاه پیکر بیجان همنوعان خود را میبینند. امروزه توضیح مفهوم مرگ برای کودکان، به دغدغهای مهم برای والدین و مربیان تبدیل شده است. به ویژه وقتی یکی از نزدیکان کودک از دنیا میرود، مسئله مرگ در ذهن او بسیار پررنگتر و وظیفه بزرگترها برای یاری وی دو چندان میشود.
کارشناسان حوزه تعلیم و تربیت به خوبی میدانند که توجیهاتی مثل اینکه «پدربزرگ به مسافرت رفته» یا «مادر بزرگ به آسمان پرواز کرده» نمیتواند نگرانیهای کودکان را در موضوع مرگ برطرف سازد.
بهترین اقدام در این زمینه، توضیح حقیقت مرگ به عنوان پلی به سوی ابدیت و گذرگاهی برای ورود به جهان دیگر و ایستگاهی در مسیر بیپایان زندگی است.
بهتر است با گفتن اینکه «مردن مثل باز شدن پیله پروانههاست» کودکان را برای پذیرش واقعیت آماده ساخت و این باور را که زندگی پس از مرگ وجود دارد، در ذهن کودک تقویت کرد.
این تصویر از مرگ، همان نگاه دینی به مرگ است که از سوی پیامبران ارائه شده است و در دین اسلام هم مورد تأکید قرار گرفته است. از نظر اسلام، مرگ پایان زندگی نیست، بلکه آغاز مرحلهای تازهای از زندگی است. بر اساس تحقیقات جدید روانشناسی، کودکان مسلمان از نظر سرعت دستیابی به مفهوم مرگ و نحوه کنار آمدن با آن، موفقتر از دیگر کودکان هستند.
کتاب «از این خونه به اون خونه» دارای یازده داستان کوتاه نظیر «تولدی دوباره»، «پروانه و پرواز»، «عبور از روی پل»، «سفر ادامه دارد»، «همه در رنج بودند»، «هرگز نمیترسیم»، «مثل بوییدن گل»، «تنها نمیمانیم»، مزرعه آخرت» و «ناامیدی هرگز» است.
در داستان «هرگز نمیترسیم» میخوانیم: کسانی که در دنیا به پدر و مادر خود نیکی میکنند، به عیادت بیماران میروند، به فقیران و یتیمان لباس و غذا میدهند و از کارهای زشتی مثل دروغ و مردمآزاری و دزدی دوری میجویند، هیچ وقت از مرگ نمیترسند.
آنها میدانند که بعد از مرگ به دیدار خدا خواهند رفت و پاداش کارهای خوبشان را از او خواهند گرفت. مردی پیش ابوذر آمد و از او پرسید: «ای ابوذر! چرا ما از مرگ بدمان میآید؟»، ابوذر گفت: «زیرا بعضی از ما دنیا را آباد کردهایم اما آخرت را از بین بردهایم. برای همین میترسیم که از یک جای آباد به یک جای خراب برویم».
منظور ابوذر این بود که با انجام کارهای خوب، آخرت ما آباد میشود، در آن صورت دیگر از مرگ نخواهیم ترسید زیرا میدانیم که بعد از مرگ، به جای خرم و سرسبز و پرنعمتی خواهیم رفت.