در میان مردم عربستان اختلافات زیادی وجود داشت؛ و دایم قبیله ها در جنگ بودند؛و مالهای یکدیگر را به غارت می بردند و خانه ها را آتش می زدند،و مردان و زنان را می کشتند.
هر دسته و قبیله ای،بت بزرگی درست کرده بود ،و در پای آن به عبادت و پرستش مشغول می شدند.آنها مردمی جاهل و بت پرست بودند و در تاریکی جهل و گمراهی بسر می بردند.
تا اینکه یک روز به عبدالمطلب (جد و پدر بزرگوار پیامبر اکرم ص ) خبر دادند که حضرت محمد ص متولد شده است.او و قبیله قریش از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدند و آن روز را جشن گرفتند.
حضرت محمد ص کم کم بزرگ شد .او مردی بسیار راستگو و درستکار بود و همه مردم مکه به او احترام می گذاشتند،و به همین علت او را«محمد امین»نامیدند.
حضرت محمد ص بیشتر اوقات به غار حرا می رفت و در آنجا عبادت می کرد.هنگامی که به سن چهل سالگی رسید از طرف خدا به پیامبری انتخاب شد.خداوند مهربان برای راهنمایی مردم،پیامبران زیادی به سوی آنها فرستاد که آخرین آنها حضرت محمد ص بود.
بت پرستان و مشرکان مکه قدرت زیادی داشتند و از راه بت پرستی و فریب دادن مردم ثروت زیادی جمع کرده بودند.به همین علت با پیامبری حضرت محمد ص مخالفت می کردند زیرا او مردم را به طرف خدای یگانه دعوت می نمود و از پرستیدن بت های سنگی و گلی باز می داشت.اولین زنی که به پیامبر ص ایمان آورد همسر او حضرت خدیجه س و اولین مرد ،حضرت علی ع بود و پس از مدتی کوتاه ،تعداد کمی،اسلام را پذیرفتند و به دور او جمع شدند.
مشرکین مکه از این وضع ناراحت بودند و در گوشه و کنار می دیدند که زیر دستانشان به پیامبر اسلام می پیوندند،تصمیم گرفتند مسلمانان را مورد اذیت و آزار قرار دهند.
چیزی نگذشت که تعدادی از مسلمانان در اثر شکنجه و ضربه های تازیانه و آزار آنان به شهادت رسیدند.با وجود کشتار و آزار و اذیت مسلمانان هر روز تعداد دیگری از مردم ستمدیده و زحمتکش مکه به دین اسلام کشیده می شدند.زندگی برای مسلمانان بسیار مشکل شده بود.به همین خاطر پیامبر اسلام همراه تعدادی از یاران از مکه خارج شدند و به شهر مدینه مهاجرت کردند.
در مدینه مردم شهر را تزیین کرده بودند و با خوشحالی به استقبال پیامبر ص آمدند.در این هنگام بود که مردم از دور و نزدیک به مدینه آمدند و به حضرت محمد ص پیوستند.
چیزی نگذشت که دین اسلام در همه نقاط منتشر شد.سران و بزرگان بت پرست و مشرکین عربستان با سپاهی عظیم به جنگ رسول اکرم ص آمدند،با وجود آنکه تعداد لشکریان پیامبر خدا زیاد نبود،اما خدای مهربان آنها را یاری کرد و بر دشمن پیروز شدند.مشرکین و یهودیان مکه سالهابعد هم با سپاهیان دیگری به جنگ مسلمانان آمدند اما هربار شکست خوردند.
تا اینکه پس از چند سال لشکریان اسلام شهر مکه را به تصرف خود درآوردند.پس از فتح مکه پیامبر اسلام ص با مسلمانان به زیارت خانه خدا رفتند و به کمک حضرت علی ع تمام بت ها را شکستند.
آنها از همه مردم خواستند تنها خدای بزرگ را عبادت و پرستش کنند.مردم رنجدیده و ستمدیده عرب که خود را از قید اربابان مشرک نجات یافته می دیدند دسته دسته به همراه قوم و قبیله خود به مکه آمدند و به دست پیامبر اکرم ص اسلام آوردند
پیامبر اسلام با مهربانی مسلمانان را به دور خود جمع کرد و آنها را باهم برادر و برابر قرار داد.
نسبت به حقوق یکدیگر سفارش کرد و از آنها خواست به هم نیکی کنند و تنها خدا و رسولش را اطاعت نمایند.
منبع:مجموعه قصه های پیامبران کاری از آقایان مرتضی زمانی و مرتضی امین