برچسب: داستان، داستانک، قصه، نبات

قصه و داستان

قصه نم نم “کجا بخوابم؟”

شب خسته بود. خوابش می آمد. رفت رو کوه خوابید. کوه بلند بود افتاد پایین. رفت تو چاه خوابید. چاه تاریک بود. ترسید. رفت تو

ادامه مطلب »
قصه و داستان

قصه نی نی غوله ” عسل “

بابا غوله چند تا زنبور دید. زبانش را دور دهنش چرخاند و گفت: « به به عسل! » باباغوله با نی نی غوله دنبال زنبورها

ادامه مطلب »