برچسب: داستان، داستانک، قصه،

قصه و داستان

پیرزن و کلاغ

یکی بود یکی نبود،غیر از خدا هیچ کس نبود. یک روز کلاغ خسته ای به خانه ی پیرزنی رفت تا در کنار باغچه ی کوچک

ادامه مطلب »