شعر
شعر کودکانه صبح و سلام
صبح که میشه خروسم می زنه زیر آواز میگه دیگه بیدار شو کوچولو از خواب ناز از رختخواب دربیا خورشید خانم بیداره زمین چه روشن
صبح که میشه خروسم می زنه زیر آواز میگه دیگه بیدار شو کوچولو از خواب ناز از رختخواب دربیا خورشید خانم بیداره زمین چه روشن
رنگی و گل گلی نیست بالی سیاه دارد اما نوک قشنگی مانند ماه دارد با او چه قدر گفتم اخبار تلخ و شیرین او را
مشغول گفتگو بود کفاش در مغازه او داشت حرف می زد با یک رفیق تازه: سرگرم کار هستیم از صبح زود با هم همکارهای خوبی
خسته شد از بس که چرخید پنکهی بیچارهی ما من نمیدانم چه فکری میکند دربارهی ما در نفسهایش اگرچه یک نسیم سرد دارد پشت او
مسجد یک خانه ی پاک مسجد جای نماز است جای رکوع و سجده جای راز و نیاز است مسجد جای پاکان است خوبان و صالحان
تو واتری یا آبی؟ تو سویی یا که مائی؟ هرچی که هستی خوبی تو نعمت خدایی تو مایه ی حیاتی زندگی با تو زیباس جای