شعر کودکانه سنگ سنگکی

 

یه سنگه بود کوچیک بود
تو یک جای تاریک بود
وای که عجب جایی بود!
تنور نونوایی بود

صبح که تنور روشن شد
سنگه جیغش بلند شد
این وَرَک و اون وَرَک
چسبید به نون سنگک

با نون به یک خونه رفت
رو میز صبحونه رفت
یه بچه سنگه رو دید
از زیر نونه کندید

سنگه دیگه خنک بود
تمیز و با نمک بود
با بچه شد همبازی
مثل یه اسباب بازی

شاعر: ناصر کشاورز

منبع: نبات کوچولو

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

10 + سیزده =