یه سنگه بود کوچیک بود
تو یک جای تاریک بود
وای که عجب جایی بود!
تنور نونوایی بود
صبح که تنور روشن شد
سنگه جیغش بلند شد
این وَرَک و اون وَرَک
چسبید به نون سنگک
با نون به یک خونه رفت
رو میز صبحونه رفت
یه بچه سنگه رو دید
از زیر نونه کندید
سنگه دیگه خنک بود
تمیز و با نمک بود
با بچه شد همبازی
مثل یه اسباب بازی
شاعر: ناصر کشاورز
منبع: نبات کوچولو