معلولیت، به ناتوانی در انجام تمام یا قسمتی از فعالیت های عادی زندگی فردی یا اجتماعی به علت وجود نقصی مادرزادی یا اکتسابی، در قوای جسمانی یا روانی اطلاق می شود.
انواع معلولیت ها
معلولیت های جسمی شامل موارد زیر است:
معلولیتهای حواسی: مانند نابینایی و ناشنوایی.
معلولیتهای حرکتی: شامل انواع نقص عضوها، ضایعات نخاعی و ناهنجاریهای مربوط به اسکلت و عضلات.
معلولیت احشای داخلی: شامل ناهنجاری های قلبی ـ عروقی، تنفسی، کلیوی و …
معلولیت ذهنی شامل موارد زیر است:
عقب ماندگی ذهنی
بیماری روانی
علل معلولیتها
معلولیتهای اکتسابی: در اثر تصادف، حوادث یا بلاهای طبیعی، جنگ، آتش سوزی، مسمومیتها یا بیماریهای مزمن و عوارض ناشی از آنها، فرد ممکن است دچار این معلولیت گردد.
معلولیتهای مادرزادی: علل معلولیت مادرزادی را به طور کلی به دو دسته تقسیم میکنند:
عوامل دوران بارداری: نظیر عوامل ژنتیکی، سوء تغذیه ی مادر، سن بالای مادر، رعایت نکردن بهداشت دوران بارداری، اشعه، دارو، بیماری مادر و استعمال دخانیات.
عوامل هنگام زایمان: زایمان مشکل و طولانی، زایمانهای غیربهداشتی و ضربات وارده به نوزاد هنگام تولد.
راههای پیشگیری از معلولیتها
پرهیز از ازدواجهای فامیلی، مراقبتهای دوران بارداری، تغذیه ی صحیح مادر، اجتناب از باردار شدن در سنین بالای ۳۵ سال و زیر ۱۸ سال، مصرف نکردن دارو در هنگام بارداری، اجتناب از در معرض اشعه قرار گرفتن و انجام زایمان در شرایط کاملاً بهداشتی و تحت نظر فرد متخصص، از جمله اقداماتی است که می تواند از بسیاری از معلولیتهاپیشگیری نماید.
برخورد خانواده با افراد معلول باید چگونه باشد؟
ممکن است فرد معلول با دیگران تفاوت داشته باشد، ولی تکیه بر ناتوانی فرد، نه تنها کمکی به وی نمیکند بلکه بر مشکلات وی افزوده خواهد شد. افراد معلول، غالباً مشکلاتی دارند که مانع انجام برخی از فعالیتهای آنها میشود یا احتمالاً آنها بعضی از کارها را به شکل دیگری انجام میدهند، اما اکثر افراد معلول هم میتوانند پس از آموزش لازم، بسیاری از فعالیتهای عادی زندگی را، با اندک تفاوت یا آهستهتر از دیگران، انجام دهند. آنچه یک معلول نیاز دارد پذیرفتن و باور کردن تواناییهای اوست، نه غصه خوردن برای ناتوانی وی!
علت معلولیتهای جسمی و حرکتی چیست؟ و چگونه باید با آنها برخورد کرد؟
افراد مبتلا به ضایعات نخاعی، معمولاً از ناحیهی پا دچار ناتوانی هستند و فلجهای مغزی میتواند هر یک از اندامها یا همهی آنها را مبتلا سازد. بیماریها، حوادث و تصادفات هم میتوانند سبب بروز نوعی نارسایی حرکتی در فرد گردند. در برخورد با معلول جسمی باید ضمن توجه به محدودیتهای حرکتی فرد، دیگر تواناییهای او در حدی تقویت شود که حتی الامکان بتواند نارساییها را جبران کند.
با افراد نابینا چگونه باید برخورد کرد؟
در برخورد با فرد نابینا باید تلاش نمود تا در صورت وجود بینایی، حتی به صورت جزیی، با استفاده از روشهای مناسب، مهارتهای فرد را در استفاده از آن بالا برد. تقویت حواس دیگر فرد، او را در مواجه شدن با عوامل محیطی موفقتر میسازد.
وضعیت زندگی و اثاثیهی منزل، باید به نحوی چیده شود تا نابینا بتواند به راحتی وسایل مورد نیاز خود را پیدا کند. خوشبختانه امروزه با استفاده از الفبای بریل، نابینایان میتوانند با سواد شوند، بخوانند و بنویسند.
با افراد ناشنوا چگونه باید برخورد کرد؟
در برخورد با افراد ناشنوا باید آرام و شمرده صحبت کرد و موقع صحبت روی خود را به سمت فرد نگه داشت تا بتواند با لب خوانی منظور ما را درک کند. صحبت با صدای بلند باعث می شود که وی نتواند منظور ما را به خوبی درک کند. چون در این حالت، لب خوانی مشکل می شود.
به چه افرادی عقب ماندگان ذهنی میگویند؟
عقب ماندگان ذهنی، افرادی هستند که از نظر فعالیتهای ذهنی، نسبت به همسالان خود نارسایی دارند. در نتیجه از نظر توانایی یادگیری، همسازی با محیط، بهره برداری از تجربیات، درک مفاهیم، قضاوت و استدلال صحیح، به درجات مختلف محرومند.
عقب ماندگان ذهنی به چند گروه تقسیم میشوند؟
آموزش پذیر: بهرهی هوشی این افراد، بین ۵۰ تا ۷۰ است. این گروه، به طور کلی چه به لحاظ حرکات و حواس و چه به لحاظ روانی، از کودکان عادی کندتر هستند. سازگاری اجتماعی این افراد، به شرایط محیطی آنها بستگی دارد. در برخورد با این افراد، باید متوجه محدودیتهای ذهنی آنها بود. انتظارات والدین هم باید با توجه به شرایط ذهنی آنها باشد.
تربیت پذیر: بهرهی هوشی این گروه، بین ۲۵ تا ۵۰ است. به لحاظ عاطفی، وضع بسیار متغیری دارند. معمولاً وقتی چیزی را طلب میکنند مهربان و مطیع هستند، اما در مقابل مخالفتهای دیگران حملات خشم، غضب و عصبانیت شدید از خود بروز میدهند. توانایی ذهنی این افراد در هر سنی که باشند در حد تواناییهای ذهنی کودک ۶ تا ۷ ساله باقی میماند. والدین در برخورد با آنها باید به توانایی ذهنی آنها توجه نمایند و در هر حال، توجه داشته باشند که اگرچه از لحاظ جسمی، روز به روز بزرگتر میشوند ولی در تواناییهای ذهنی همچنان محدودیت دارند.
حمایت پذیر: بهرهی هوشی این گروه، در حد ۲۵ و کمتر از آن است. به لحاظ ظاهر، وضع چهرهی اغلب این کودکان غیرعادی است و توانایی کنترل خود را ندارند. در اکثر موارد آب دهانشان از گوشه لبها به طرف خارج سرازیر است. بسیاری از آنها در ایستادن و راه رفتن مشکل دارند. به لحاظ عاطفی هم حالت بی تفاوت دارند. با آموزشهای مناسب از طریق به کارگیری مکانیسم شرطی، در بعضی از این افراد، آنها میتوانند در برخی امور شخصی همکاری کنند. ولی در هر حال در اکثر موارد برای زنده ماندن، محتاج حمایت دیگران هستند.