نقش اعتماد به نفس در کودکان

هرچه علم پیشرفت می کند و تکنولوژی های تازه وارد زندگی بشر می شود، رفاه آدمی بیشتر، تقابل ها، سخت تر و زندگی شیرینی و تلخی بیشتری را شامل می شود. بشر زاد و ولد می کند و روزها با تولد و مرگ آدم ها همراه است. پدر و مادرها از کودکی دست فرزندان را گرفته تا او را به پله ای برسانند که خود راه را به تنهایی و با موفقیت بتواند ادامه دهد و همگی می دانیم که در این مسیر از هنگام نوزادی تا مرگ بها دادن به انسان، او را می پروراند و همواره یاری می کند.

بچه ها با اعتماد به نفس های کم و زیاد بزرگ می شوند و هنگام جوانی که شخصیت فرد ثبات پیدا می کند، میزان اعتماد به نفس ها در چگونگی گذران روزهای مستقل فردی، تاثیر به سزایی دارد. جوانان می توانند باقی عمرشان را به خاطر داشتن اعتماد به نفس و روحیات فردی قوی، دعاگوی خانواده باشند و یا روزهای زندگی خود را انزوا و خود کم بینی بگذرانند.

کمک به تقویت اعتماد به نفس

۱) صبور و بردبار باشید. از دید کودکان به دنیا، توانایی در پرورش انعطاف پذیری، ذاتی است. مجبور نیستید که با تمام کارهای کودکان موافقت کنید، اما سعی کنید که از آنها قدردانی کرده و ایده های آنها را تصدیق کنید. وقتی که کودکان متوجه شوند که دقیقا والدینشان به آنها گوش می دهند، از راهنمایی های آنها بیشتر استفاده می کنند. برای حس همدردی، خود را جای او گذاشته و فکر کنید که در مقابل شنیدن حرف هایی که به او می زنید، چه احساسی پیدا می کردید.

۲) ارتباطی محترمانه با او داشته باشید. همیشه به کارها و صحبت های خود نسبت به فرزندتان دقت کافی داشته باشید تا فرزندتان نیز به همان نسبت محترمانه و با ادب رفتار کند. هرگز صحبت آنها را قطع نکنید. بگویید که احساسات آنها را درک می کنید یا از کلماتی مانند همیشه و هرگز در برخی مواقع بحرانی و حیاتی که نشان دهنده مسلم بودن است، استفاده کنید.همچنین صادق بودن برای کودکان خیلی اهمیت دارد.

۳) انعطاف پذیر باشید. والدین می خواهند فرزندانشان سازش پذیر، با ملاحظه و قابل انعطاف در مقابل عقاید جدید باشند. ولی آنها بیشتر در اجرای این روش شکست می خورند. اکثر والدین از این روش برای نزدیک شدن به فرزندانشان استفاده می کنند گرچه زیاد موفقیت آمیز نبوده است، مثلا: ما می دانیم والدینی که مرتب به فرزندانشان در مورد تمیزی اتاق، نق می زنند، نتیجه مطلوبی نگرفته اند.

۴) تمام توجه و حواستان را روی او متمرکز کنید. وقتی کودکان متوجه می شوند که والدینشان از بودن با آنها لذت می برند، احساس عشق و علاقه زیادی می کنند. این حس خاص، مکمل و لازمه اعتماد به نفس آنهاست. در حقیقت، مطالعات نشان می دهد که کودکانی که در دوران کودکی خود بر مشکلاتشان پیروز می شوند کسانی هستند که خود را به راستی باور کرده اند.

۵) کودکان را برای خودشان و آنچه که هستند، بپذیرید. شاید فرزندانتان همه انتظارات شما را برآورده نکنند، ولی شناخت خلق و خوی ذاتی آنها بسیار مهم است. هنگامی که برای آن چه که هستند توسط دیگران تقدیر شوند، احساس امنیت بیشتری برای ارتباط برقرار کردن پیدا می کنند، همچنین یاد می گیرند که چگونه مشکلاتشان را برطرف کنند.

۶) به کودکان فرصت جبران کردن بدهید. کودکان از همان سال های اول دوست دارند که مفید باشند. اگر از افراد در مورد بهترین خاطرات دوران مدرسه سوال شود، پاسخ بیشتر آنها کارهایی است که به نحوی کمک به دیگران و مثبت بوده است.

۷) سعی کنید اشتباه کودکان را با تجربه کردن خودشان، برطرف کنید. کودکانی که والدینشان نسبت به خطاهای آنها بیش از حد حساسیت نشان می دهند، ریسک پذیری کمتری داشته و در نهایت به خاطر اشتباهشان توسط دیگران سرزنش می شوند. والدین باید خیلی با این مسائل راحت تر برخورد کنند.

۸) به نقاط قوت کودکان تاکید کنید. اگر چه کودکان با اعتماد به نفس بالا از شکست دلسرد نمی شوند بلکه از موفقیت خود نیز لذت می برند. حس موفقیت و غرور آنها، باعث عزت نفس بیشتری شده تا در آینده بهتر بتوانند با مشکلات دست و پنجه نرم کنند.

۹) به کودکان اجازه دهید که در برطرف کردن مشکلاتشان، تصمیم گیرنده باشند. مسئله ای که بیشتر والدین با آن روبرو هستند این است که تمایل دارند خیلی سریع فرزندانشان را از مخمصه نجات دهند. البته به کرات دیده شده وقتی که مشکل حل می شود و همه چیز سرو سامان می گیرد به فرزندانمان می گوئیم که ما گفتیم که چه کار کنید. اما اگر فرزندتان تکالیف مدرسه اش را نمی داند یا چیزهایش را گم کرده است، او را برای یافتن راه حل و پیدا کردن موقعیتش تشویق کنید.

۱۰) ادب و نزاکت را به او یاد دهید. معنای واقعی کلمه”Disipline” یاد دادن است. آخرین هدف پرورش دادن نظم و ترتیب است که کودک را حتی اگر در کنارش نباشید، مسئولیت پذیر بار می آورد. مطمئن باشید هرگز با تهدید کردن و تحقیر کردن فرزندتان به نتیجه مطلوب نخواهید رسید.

اعتماد از هسته های اعتماد به نفس است

در زمینه اعتماد “تا مس هریس” چهار وضعیت را بیان می کند.

۱) من خوب نیستم، تو خوبی= احساس حقارت

۲) من خوب نیستم، تو خوبی نیستی= احساس فرد بیمار، اسکیزوفرنیا، روان پریشی و جنون

۳) من خوبم، تو خوب نیستی= احساس بزرگ منشی

۴) من خوبم، توخوبی= احساس فرد سالم

آخرین احساس، عالی ترین وضع انسانی است این گرامی ترین و ارجمندترین هدیه هاست که ما می توانیم به کودک خود بدهیم.

در مقوله اعتماد، با سه گروه اصلی روبه رو هستیم:

دسته اول از اعتماد افراطی برخوردارند (گروه حسن ظنی)

دسته دوم از اعتماد تفریطی برخوردارند (گروه سو»ظنی)

دسته سوم اعتماد اعتدالی دارند.

کودکی که مادری مهربان، سالم و باهوش دارد که به او علاقمند است احساس یک فرد سالم و اعتماد اعتدالی دارد.

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × پنج =