شعر کودکانه ” کلاغ سیاه “

یک کلاغ سیاه روی سیم

ظهر هی قار و قار بی جا کرد

بعد بابا که داشت می خوابید

آمد و با کلاغ دعوا کرد

دیده بودم همیشه او را که

چشم بر آب حوض ما می دوخت

1(3)

عصر برگشته بود باز این جا

روی آنتن صمیمی و ساده

با خودش گفته بود شاید او

آب از آسیاب افتاده

آب از آسیاب افتاده کنایه از این است که عوامل سر و صدا از بین رفته است .

منبع : ماهنامه نبات کوچولو – شماره ۲ (گروه سنی ۶ تا ۸ سال)

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده + چهار =