هیچکس افتادن پرنده را ندید وهیچکس حتی نیم نگاهی هم به او نینداخت. امّا افتادن پرنده از چشم پسر بچهای به نام ویل پنهان نماند. او پرندهای را دید که بالش شکسته است. پرنده را برداشت و به اتفاق مادرش به خانه برد. آیا پر کنده شدهی پرنده را میشود سر جایش برگرداند؟ نه ممکن نیست! ولی ویل با همراهی پدر و مادرش درمییابد که با گذشت زمان، استراحت، کمی مهربانی و امید میتوان بال شکسته را درمان کرد.
نویسنده: باب گراهام
تصویرگر: باب گراهام
هیچکس افتادن پرنده را ندید وهیچکس حتی نیم نگاهی هم به او نینداخت. امّا نه! افتادن پرنده از چشم پسر بچهای به نام ویل پنهان نماند. او پرندهای را دید که بالش شکسته است. پرنده را برداشت و به اتفاق مادرش به خانه برد. آیا پر کنده شدهی پرنده را میشود سر جایش برگرداند؟ نه ممکن نیست! ولی ویل با کمک و همراهی پدر و مادرش درمییابد که با گذشت زمان، استراحت، کمی مهربانی، مراقبت و امید میتوان بال شکسته را درمان کرد، تا شاید پرنده دوباره بتواند پرواز کند.
این داستان یک کتاب تصویری شاعرانه با کلام بسیار اندک است و پیام اصلی آن امید به آینده و یاری دادن دیگران است. باب گراهام نویسنده و تصویرگر کتاب قصد داشته که با این داستان نشان دهد که در این دنیای آشفته و پرآشوب، زمانی که بسیاری از ما توجه چندانی به دوروبرمان نداریم، هنوز این امید هست که نسل جدید کودکان، احساس کنجکاوی و همدلی بیشتری نسبت به دنیای اطرافشان داشته باشند. این کتاب برنده جایزه کتاب سال کودکان استرالیا شده است.
تصاویر زیبا و جذاب کتاب که گاه یک صحنه را از زاویههای گوناگون روایت میکنند، تاثیر عمیقی بر مخاطبان کودک و انتقال پیام کتاب دارد. راهنمای خواندن و فعالیتهای همراه کتاب هم به درک بهتر مفاهیم و تصاویر کتاب کمک میکند.