خورشید خانوم
خورشید خانم دوباره
مهمون خونه ماست
مثل همیشه روشن
مثل همیشه زیباست
با دستای قشنگش
ناز می کنه گلا رو
وقتی گلا می خندن
حس می کنم خدا رو
گلای سرخ باغچه
جون می گیرن دوباره
خورشید موطلایی
حرفای تازه داره
کاشکی همیشه خورشید
قصه برام بخونه
حتی شبای تاریک
تو آسمون بمونه
ماهی
از راه دوری اومدی
چشمه به چشمه جو به جو
با باله های نازکت
ماهی سرخ کوچولو
دلت می خواست بزرگ بشی
تو دریاهای شنا کنی
پایین بری بالا بیای
موجا رو جابجا کنی
بگو چی شد یه مرتبه
افتادی تو تنگ بلور
نباشه دستی که بخواد
بمونی از ماهی ها دور
غصه نخور نمی ذارم
بمونی تو تنگ خونه
برت می گردونم یه روز
دوباره توی رودخونه
گل
گل وقتی از خواب بیدار میشه
با آواز تو شاداب میشه
فصل بهار میاد دیگه وقت آوازه
رقص شاد گل با نغمه ی تو دمسازه
دست بزنید شاداب فصل بهاره
گلهای شادی را بهار میاره
به دامن کوهسار لاله ی رنگین
بنفشه و سنبل ، سوسن و نسرین
زهر گلی بوی خوشی آید ز باغ و گلزار
ز عطر جان پرورشان تازه میشه دل و جان
وقتی بهار میاد خوبه هیچ دلی غم نداره
دنیا ز شادی پر میشه هیچ دلی غم نداره