قصه نم نم ” هویج نصفه “

هویجه نصفه بود. گریه می کرد: « های های! » داد می زد: « وای وای! »
کلاغه آمد و گفت: « چی شده! چه خبره؟ »

هویجه گفت: « من نصفمو می خوام وای وای! نصفمو می خوام های های! »

کلاغه گفت: « نصفه ی تو الآن توی شکم خرگوشه. خودم دیدم. »

هویج گفت: « منو ببر پیش خرگوش! » و پرید رو کول کلاغ و رفت پیش خرگوش.

هویج تا خرگوش را دید گفت: « زود باش نصف منو بده! »

خرگوش گفت: « باید بری خودت برداری! »

خرگوش دهنش را باز کرد. هویج نصفه پرید توی دهن خرگوش.

رفت پیش نصفه ی خودش.

خرگوش هم دراز کشید و خوابید. کلاغه هم رفت به خانه اش.

 

258

نویسنده: علیرضا متولی

تصویرگر: میترا عبدالهی
منتشر شده در شماره هفتم نبات کوچولو – صفحه ۱۱

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده − 1 =