شعر کودکانه بابای جوجه ی من

آقا کلاغ قصه

یک دزد نابکار است

توی محله ما

دائم پی شکار است

انگشتر لب حوض

صابون و سکه ها را

می دزدد او همیشه

توت درخت ما را

توی محله حتی

یک دوست هم ندارد

آقا کلاغ چیزی

جز بچه کم ندارد

امروز جوجه ام را

دزدید و برد با خود

بیچاره جوجه ام که

از خانه دور می شد

حالا کلاغ قصه

دردی ندارد اصلن

چون می شود از امشب

بابای جوجه ی من!

نوشین نوری

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

14 + 20 =