شعر مشاغل قصاب

آهای آهای اینجا چیه؟
مغازه‏ی قصابیه!
سرتا سرش کاشی داره
هر کاشی نقاشی داره
آویخته از قلاب و بند
گوشتای گاو و گوسفند
قصاب پیر مهربون
هم مهربون، هم خوش زبون
با دست و روی چرب و نرم
می‏خنده با خنده‏ی گرم
هی چاقوشو تیز می‏کنه
گوشتا رو ریزریز می‏کنه
گاهی با ساطور می‏زنه

استخونا رو می‏شکنه
ماهیچه و راسته می‏ده
هر چی دلت بخواد، می‏ده
می‏بُره اون برای ما
می‏ریزه توی کیسه‏ها
با یه ترازو می‏کشه
یه سگ می‏یاد بو می‏کشه
قصاب پیر مهربون
یه استخون می‏ده به اون
گربه رو دنبال می‏کنه
موش‏ها رو خوشحال می‏کنه

شاعر: اسدالله شعبانی

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو + پنج =