روز: دی ۳۰, ۱۳۹۳ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

قصه و داستان

قصه کودکانه ” آب “

یکی بود، یکی نبود. یه موشی بود و یه مامان موشی. مامان موشی هر جا می رفت، موشی می گفت: « منم میام. منم میام.

ادامه مطلب »
بازیهای داخل خانه

سبک سنگین!!!

کدوم طرف سنگین تره ؟؟؟             ماهنامه نبات کوچولو – شماره ۱ (گروه سنی ۳ تا ۶ سال – خردسال)

ادامه مطلب »
قصه و داستان

قارقار نامه

سلام به همه ی آدما! من یک کلاغ ۳ ساله ام . اسمم قاقاریه. توی پارک سر کوچه، روی یه درخت چنار آشیونه دارم. گفتم

ادامه مطلب »
لطیفه

جوک … جوک

معلم ورزش: « بخوابید روی زمین و پا دوچرخه بزنید. » یکی از دانش آموزان پایش را بالا گرفت بود، ولی تکان نمی داد. معلم

ادامه مطلب »
شعر

عروسی

شربت و شمع و خنده جشن و چراغ و پولک عروسی کرده امشب دختر آقا لک لک داماد سه ساعت پیش رفته کنار دریا منتظر

ادامه مطلب »