شعر کودکانه کوچه مورچه ها

تو کوچه مورچه ها
دعوا و جیغ و داده
هر دوتا تیم فوتبال
بازیکناش زیاده
مورچه ی دروازه بان
بلند میگه، یک دو سه
یک نی نی مورچه از خواب
بیدار می شه می ترسه
رد میشه خاله مورچه
می خواد بره به بازار
به زنبیلش می خوره
یه شوت مردم آزار
بابا بزرگ مورچه ای
چرت می زنه تو آفتاب
توپ می خوره به پله
اونم می پره از خواب
یه بچه مورچه توپ رو
شوت می کنه به اون ور
می زنه زیر توپش
یه بچه مورچه با سر
توپه میره تو هوا
دنگ می خوره به شیشه
جیرینگ جیرینگ میشکنه
شیشه مثل همیشه
میاد لب پنجره
خان دایی مورچه با اخم
باز سبیلاش کج شده
روش زده یک چسب زخم
پنجره ی شکسته
یه مشتی خرده شیشه
محله مورچه ها
دوباره خلوت میشه
الان درست یه هفته اس
توپ خوابیده روی تخت
سرش شده پانسمان
مریض شده خیلی سخت

شاعر: سعیده موسوی زاده

منبع: مجله نبات کوچولو

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده + یازده =