در گفتگو با مریم پورسلطانی مولف ۲۵ عنوان کتاب درسی برای دانشآموزان استثنایی وکارشناس مسئول آموزش فراگیر سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور؛ ما در حاشیه هستیم!
اشاره: در زمان مدیریت مریم پورسلطانی به عنوان مدیر تالیف و برنامهریزی درسی سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور ۱۴۰ جلد کتاب درسی درگروههای مختلف استثنایی تالیف و چاپ شد که از آن میتوان به عنوان نهضت تالیف در آموزش استثنایی یاد کرد.
وی که تاکنون ۲۵ عنوان کتاب درسی برای دانشآموزان استثنایی تالیف کرده است معتقد است که آموزش کودکان استثنایی در حاشیه قراردارد (شاید چون تعداد کودکان استثنایی نسبت به کودکان عادی در کشور اندک است) ولی در ضمن به هشدار رهبر فرزانه انقلاب اشاره میکندکه فرمودهاند:«آموزش کودکان استثنایی باید جدی گرفته شود. »
به گفتهی پور سلطانی در حال حاضر سه سیستم برای آموزش کودکان استثنایی وجود دارد که یکی آموزش در مدارس خاص، دیگری آموزش «تلفیقی» و نیز آموزش«فراگیر» که طبق دو آموزش اخیر سعی شده دانشآموزان استثنایی در کنار دانشآموزان عادی در مدارس عادی تحصیل کنند. وی خاطر نشان میسازد که طرح آموزش فراگیر که همانا درس خواندن کودکان استثنایی در کنار کودکان عادی است به صورت آزمایشی در هفت استان به اجرا درآمده است و نتایج آن میتواند برنامهریزیهای آینده را مشخص کند. به گفتهی کارشناس مسئول برنامهریزی آموزش فراگیر در آموزش و پرورش استثایی کشور در حال حاضر حدود ۷۴ هزار دانشآموز استثنایی در مدارس خاص و ۳۰ هزار دانشآموز استثنایی به صورت تلفیقی و فراگیر در مدارس عادی تحصیل میکنند و این در حالی است که هنوز امکانات و تجهیزات ویژه برای آموزش این دانشآموزان به قدر کافی فراهم نیست. سخن آخر پورسلطانی در گفتگو با ما این است؛ در حاشیه هستیم …ولی نباید این طور باشد! این گفتگو فرارویتان قرار دارد.
انگیزهی شما از تالیف ۲۵ عنوان کتاب درسی در زمینهی آموزش کودکان استثنایی چیست و قبل از آن تعریفی از کودک استثنایی از منظر سازمان آموزش و پرورش استثنایی بفرمایید.
ابتدا عرض کنم، هدف آموزش و پرورش استثنایی بر این اصل استوار است که هر کودک استثنایی با توجه به تفاوتها حق دارد از آموزش متناسب با استعدادهای خود برخوردار باشد. کودک استثنایی به عنوان کودکی شناخته میشود که با کودکان متوسط و طبیعی در زمینههایی نظیر ویژگیهای ذهنی، تواناییهای حسی، تواناییهای ارتباطی، رفتار اجتماعی و خصوصیت جسمی متفاوت باشد. این تفاوتها باید به اندازهای باشد که کودکان برای شکوفا ساختن هر چه بیشتر استعدادهای خودشان به برنامههای درسی مختلف و خدمات آموزشی ویژهای نیاز داشته باشد. در آموزش و پرورش استثنایی کشور هم هفت گروه کودکان استثنایی زیر پوشش هستند. یک گروه کودکان کمتوان ذهنی هستند، گروه دوم چند معلولیتیها که دارای دو معلولیت یا بیشتر هستند. گروه سوم کودکان آسیبدیدهی شنوایی، گروه چهارم آسیبدیدهی بینایی، گروه پنجم کودکان آسیبدیدهی جسمی- حرکتی، گروه ششم کودکانی که معلولیت جسمی دارند و گروه هفتم کودکان دارای اختلالات یادگیری و رفتاری که اینها تحت پوشش آموزش و پرورش استثنایی کشور هستند.
آیا آموزش کودکان استثنایی یک کار تخصصی است؟
بله، آموزش کودکان استثنایی یک برنامهی کاملا تخصصی است و به دانش حرفهای نیاز دارد؛ و باید به این مسئله توجه شود که هدف آموزش استثنایی ارائه خدماتی است به کودکان استثنایی که نتوانند از خدماتی که در کلاسهای عادی فراهم شده، بهرهمند شوند. پس برنامههای آموزش استثنایی سعی دارد تفاوتهای میان گروهی و میان فردی را مورد توجه قرار دهد که با برنامههای عادی تفاوت دارد.
شما به تفاوت آموزش کودکان استثنایی با سایر دانشآموزان اشاره فرمودید ولی از انگیزهی خود برای تالیف ۲۵ عنوان کتاب درسی برای دانشآموزان استثنایی چیزی نگفتید، چطور این کار را شروع کردید؟
وظیفهی برنامهریزان آموزش و پرورش استثنایی توجه به تفاوتهای میان گروهی و میان فردی کودکان استثنایی است. من از سال ۱۳۷۷ که مدیریت تالیف کتابهای درسی را بر عهده گرفتم در این زمینه کار کردم.
فکر میکردم که باید بر روی محتوای درسی تغییراتی بدهم و دنبال این بودم که برای دانشآموزان عقب ماندهی ذهنی درسها و محتوایی را تهیه کنم که به تجارب زندگیشان مثل خانه، خانواده و همسایگانشان نزدیکتر باشد. به جای اینکه دانشی ارائه کنیم که به تمدنهای گذشته و کشورهای دیگر مربوط باشد ما آن محتوا را به محلهی زندگیشان و یا شهری که در آن زندگی میکنند نزدیک کردیم. و سعی کردیم محتوای درسی به مهارتهای زندگی یک کودک کمتوان ذهنی نزدیک باشد.
آیا برای کودکان آسیبدیدهی شنوایی و بینایی، برنامهریزی خاصیِ درسی داشتید؟
بله در مورد کودکان آسیبدیدهی شنوایی در برنامهها به دنبال تغییرات کلامی و تغییرات درکی بودیم یا در مورد کودکان آسیبدیدهی بینایی یا کمبینا سعی کردیم که محتوا بیشتر جنبهی لمسی و شنوایی داشته باشد .
در زمانی که مدیریت تالیف و برنامه ریزی درسی کودکان استثنایی آموزش و پرورش را بر عهده داشتم بیش از ۱۴۰ جلد کتاب درسی درگروههای مختلف استثنایی تالیف و چاپ گردید( سالهای ۱۳۸۱-۱۳۷۷) که از آن میتوان به عنوان نهضت تالیف در آموزش استثنایی یاد کرد. بعد فعالیتهایی را در این راستا آغاز کردیم و تلاش کردیم از معلمین استفاده کنیم که تجربههای تخصصی و دانش حرفهای بالایی داشته باشند.
خانم پورسلطانی چه شد که شما وارد سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور شدید؟
در ابتدای ورودم به این سیستم، یکسری جاذبهها و استثناهایی برایم مطرح بود. برنامههایی که رسانهها در مورد کودکان ناشنوا داشتند باعث شد که وارد آموزش و پرورش استثنایی کشور بشوم.
آیا قبل از آن شغلی داشتید؟
خیر. درسم را تمام کرده بودم و بین آموزش عادی و آموزش استثنایی ترجیح دادم که وارد آموزش و پرورش استثنایی کشور بشوم.
ظاهراً شما هشت عنوان کتاب ویژهی والدین دانشآموزان استثنایی تالیف کردهاید. پیرامون آنها توضیح دهید.
به نظر من والدین نقش مهمی در آموزش و پرورش کودکان استثنایی دارند و یک رکن اساسی محسوب میشوند. اگر والدین نباشند محیط یادگیری کودکان استثنایی غنی نمیشود. بیشتر برنامههای آموزش و پرورش استثنایی بر اساس رسالتی که دارد میتواند آموزش و پرورش را از بدو تولد تا دو سالگی و بعد دو تا چهار سال و یا چهار تا شش سال فراهم کند؛ و در همین دوران یعنی از بدو تولد تا چهار سالگی عمدتاً در گروههای مختلف، آموزشِ والدین داریم که والدین هر چقدر نسبت به بچهها بیشتر پذیرش داشته باشند، فضای آموزش را قوت میبخشند و یادگیری را تسهیل میکنند.
در حال حاضر وضعیت آموزش کودکان استثنایی در کشور ما چگونه است و آیا آماری از تعداد این دانشآموزان در کشور دارید؟
حدود ۷۴ هزار دانشآموز استثنایی در مدارس خاص تحت تعلیم هستند و ۳۰ هزار نفر دانشآموز تلفیقی – فراگیر در مدارس عادی تحصیل میکنند و از خدمات ویژهی سازمان آموزش و پرورش استثنایی بهرهمند میشوند.
در آموزش و پرورش استثنایی دو رویکرد وجود دارد، یکی آموزشهای خاص است که در مدارس خاص سازمان آموزش و پرورش استثنایی طراحی و تدوین میشود و با توجه به تجهیزات و امکاناتی که در اختیار این مدارس گذاشته میشود از آنها به عنوان مدارس خاص یاد میشود. البته رویکردهای جدیدی هم وجود دارد که طبق آن یکسری از دانشآموزان را که آمادگی آموزشهای دیگری را هم دارند انتخاب میکنیم که به آن آموزشهای تلفیقی میگوییم. این گروه آمادگی دارند که در مدارس عادی هم خدمات آموزشی بگیرند. در این راستا بحث معلمین رابط یا تلفیقی مطرح میشود در این صورت یک معلم رابط می آید و شرایط را برای دانشآموزی که در مدرسهی عادی درس میخواند تسهیل میکند و محیط آموزشی را تا حد امکان برای او تغییر میدهد.
رویکرد فراگیر چیست؟
رویکرد فراگیر بحث فرصتهای برابر و عدالت آموزشی را مطرح میکند و مایل است هر کودکی به دور از تفاوتهای فردی در نزدیکترین محل زندگیش بتواند تحصیل کند و والدین مجبور نباشند که آنها را در مدارس خاص ثبت نام کنند. این طرح به عنوان یک طرح آزمایشی حدود سه سال است که توسط آموزش و پرورش عادی در هفت استان به اجرا در میآید. نتایج طرح اگر معلوم بشود، در استانهای دیگر هم ادامه پیدا میکند.
آیا مدارسی که در آن کودکان عادی و استثنایی در کنار هم درس میخوانند، فضای مناسبی برای کودکان استثنایی و معلمین آشنا با آموزش آنها دارند؟
بله، راههایی هست که بتوان آموزش این کودکان را در مدارس عادی تسهیل کرد. اولین نکتهی مهم، بحث نگرش است. یعنی کودک را بدون در نظر گرفتن تفاوتها پذیرا باشند. در بحث آموزش فراگیر بحث تفاوتها حائز اهمیت است. قبول دارم که ممکن است به قدر کافی امکانات نباشد ولی یکسری سرمایهگذاریها و اعتبارها در استانهایی که پیشگام این طرح بودهاند فراهم شده است. نتایجش اگر بیاید میتوانیم روی آن بحث و گفتگو کنیم و میپذیرم که راههای سختی را باید سپری کنیم که بچههای استثنایی بتوانند در کنار دانشآموزان عادی تحصیل کنند. در آموزش فراگیر عمدتاً بحث تعاملات اجتماعی مطرح است و ترجیحاً میخواهیم محیط تحصیل و زندگی این کودکان را به هم نزدیک کنیم تا امنیت بیشتری داشته باشند. این کار برنامهریزیها و حمایتهای کلان میخواهد تا بتوانیم در این راستا گام برداریم.
الان سه رویکرد در آموزش استثنایی وجود دارد؟
بله، یکی آموزش خاص است که ساختاری به عنوان سازمان آموزش و پرورش استثنایی طراحی شده است که در حال ارائهی خدمات توانبخشی، پرورشی و آموزشی است. دیگری روش تلفیقی است که طبق آن بچهها را غربالگری میکنیم و براساس تواناییهایشان به سوی مدارس عادی میفرستیم. سوم به دنبال این هستیم که آنها بدون اینکه سراغ ما بیایند این حق آموزش را برایشان فراهم کنیم و با توجه به فرصتهای برابر آموزشی تعامل صحیح بین دانشآموز عادی و استثنایی فراهم آوریم.
آیا کودکان استثنایی در کشور وجود دارند که شناسایی نشدهاند و تحت آموزش قرار نگرفتهاند؟
بله، خب تعدادی از کودکان استثنایی در کشور وجود دارند که شناسایی نشدهاند علت آن هم وسعت کشور و عدم اطلاع رسانی دقیق است. به همین دلیل است که رهبر فرزانهی کشورمان می فرمایند:« قضیه کودکان استثنایی را جدی بگیرید» اگر رسانهها کمک کنند و آگاهی جامعه نسبت به این کودکان افزایش پیدا کند مسلماً شناسایی و تعلیم آنها امکان پذیرتر میشود.
معلمین مدارس آموزش کودکان استثنایی چه ویژگیهایی دارند؟
اولین ویژگی آنها علاقهمندیشان به بچههای استثنایی و شغلشان است و ویژگی دیگری که باید داشته باشد « دانش و تخصص» است ضمن اینکه خلاقیت آنها از معلمین دیگر بیشتر است زیرا باید راههای مختلفی را برای آموزش کودکان استثنایی امتحان کنند.
آیا کودک کمتوان ذهنی با یک کودک کمشنوا و یا کمبینا با هم در یک کلاس یک درس را میخوانند؟
خیر، محتوای درسی کودکان کمشنوا و کمبینا با کمتوان ذهنی متفاوت است. در حال حاضر کودکان کمتوان ذهنی محتوای درسی خاص خودشان را میخوانند. ولی در سالهای گذشته برای ناشنوایان هم در دورهی ابتدایی کتابهای خاص وجود داشت ولی رویکرد بعدی چون بحث عادیسازی بود و به این سمت میرفت که محتوای درسی آنها عادی باشد در حال حاضر محتوای درسی برای گروه ناشنوا، آسیبدیدهی بینایی و آسیبدیدهی جسمی، همان محتوای عادی است ولی دارای یکسری ملاحظاتی است. مثلاً در مورد کودکان کمبینا و یانابینا اگر در کتاب نقشهای طراحی شده باشد ما آن را لمسی میکنیم تا دانشآموز بتواند استفاده کند. به عبارتی ملاحظاتی را با توجه به ویژگی خاص دانشآموزان در نظر میگیریم.
در حال حاضر در آموزش وپرورش استثنایی کشور چه میکنید؟
کارشناس مسئول برنامهریزی آموزش فراگیر هستم.
آخرین کلام در زمینهی آموزش و پرورش استثنایی…؟
من معتقدم که دستاوردهای آموزش استثنایی باید در اختیار آموزش عادی قرار بگیرد. ما تاکنون در این زمینه نتوانستهایم موفق باشیم شاید چون در حاشیه هستیم و تعداد این بچهها کم است ولی نباید این طور باشد.
منبع:روزنامه رسالت
یک پاسخ
باسلام
من واقعا باید برای داشتن چنین عمه ای به خودم افتخار کنم.