شعر کودکانه کوچه مورچه ها
تو کوچه مورچه ها دعوا و جیغ و داده هر دوتا تیم فوتبال بازیکناش زیاده مورچه ی دروازه بان بلند میگه، یک دو سه یک
تو کوچه مورچه ها دعوا و جیغ و داده هر دوتا تیم فوتبال بازیکناش زیاده مورچه ی دروازه بان بلند میگه، یک دو سه یک
از راه آمد باران زیبا توی خیابان من دیدم او را آمد جلوتر چتر مرا دید احوال من را با خنده پرسید دادم
چه کنم چه کار کنم؟ برف های سفید و نرم مثل یک پتوی گرم افتاده رو باغچه مون باغچه الان لالا کرده زیر اون چه
خدا هست به برگها نگاه کن چه سبز و باصفا هست پروانه قشنگی میون اون گلها هست یه بلبل بلایی روشاخه اون بالا هست همه
سپیده زد، سپیده وقت سحر رسیده خاموش شده ستاره صبح اومده دوباره * خروس پر طلایی با پاهای حنایی قوقولی قوقو میخونه تو کوچه و
مامان من به گلدان خیلی علاقه دارد او سعی می کند که هر روز گل بکارد پر کرده خانه را از گل های سبز و
شعر برای روز اول مهر, بازگشایی مدارس, شعر اول مهر اولین روز دبستان بازگرد // کودکی ها ، شاد و خندان بازگرد باز گردای خاطرات
خمیر بود و شد این وری و اون وری انگشتای نونوا اونو ناز کرد زرده ی تخم مرغ آورد روش کشید روی تنش یه خرده
یه سنگه بود کوچیک بود تو یک جای تاریک بود وای که عجب جایی بود! تنور نونوایی بود صبح که تنور روشن شد سنگه